باد و باران

خشونت بر علیه زنان

باد و باران

خشونت بر علیه زنان

راز آفرینش زن

 

 

 

 

خداوند موجودی قوی خلق کرد و نامش را مرد گذاشت ! از او پرسید : آیا راضی هستی ؟ مرد

جواب داد : هرگز .. خداوند پرسید : چه می خواهی ؟ گفت : آیینه ای می خواهم که در آن بزرگی

خود را ببینم . صندوقچه ای می خواهم که در آن جواهرات خود را پنهان کنم . بالشی می خواهم

که به هنگام خستگی بر آن تکیه زنم . نقابی می خواهم که به هنگام ضرورت در پشت آن پنهان

شوم . بازیچه ای می خواهم که با آن شاد باشم . مجسمه ای می خواهم که زیباییش چشم را

 نوازش دهد . اندیشه ای می خواهم که در آن غوطه ور گردم . و مشعلی می خواهم که با آن

 راهنمایی شوم .. پس خداوند زن را آفرید...

 

با تمام این تفاصیر وجهه و شخصیت زنان ما مقام بالا تری را در جامعه کسب نمایند. 

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:16 ب.ظ http://brightfire.blogsky.com

کدامیک از درختانی که زیر سایه شان با هم قدم زدیم، قسم بخورند
تا تو صداقت نگاهم و پاکی عشقم را باور کنی؟!

ا ی د ا دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:46 ب.ظ http://ayda16.blogsky.com

سلام.خوبی؟
وبلاگ جالبی داری.
من لینکتو میذارم. پیشم بیا.
موفق باشی.

ا ی د ا سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:54 ب.ظ http://ayda16.blogsky.com

سلام .خوبی؟
من آپ کردم خیلی دوست دارم این پستم رو بخونی.
ممنون میشم ازت.

مرجان پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:44 ب.ظ http://2bareh.com

چقدر زیبا بود برعکس اون اس ام اس... خدا مرد را آفرید استراحت کرد.... تا بعد

ازی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:51 ب.ظ http://azy.persianblog.com

ان شرلی عزیز دیگه برامون نمی نویسی. زیر بارون امروز دوباره هوس نوشته هات به سرم زد!‌ هر جا هستی شاد باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد